محمدرضا مریدی؛ معصومه تقی زادگان؛ هادی عبداللهی
دوره 14، شماره 54 ، تیر 1392، ، صفحه 73-97
چکیده
اسطورة زبان جهانی هنر، بهعنوان زبانی با نمادهای مشترک میان همه فرهنگها، در برابر رویکرد تمایز سبکها و ژانرهای هنری، که بر بومی بودن تجربههای آفرینش هنر تأکید دارند، از دیرباز در نظریههای هنر ...
بیشتر
اسطورة زبان جهانی هنر، بهعنوان زبانی با نمادهای مشترک میان همه فرهنگها، در برابر رویکرد تمایز سبکها و ژانرهای هنری، که بر بومی بودن تجربههای آفرینش هنر تأکید دارند، از دیرباز در نظریههای هنر مطرح بوده است. هنر مدرن با ارائه فرمهای ناب، آبستره و انتزاعی ادعای تحقق ایده زبان جهانی هنر کرد. اما این طرح از هنر جهانی با نقد مرکزگرایی اروپایی آن در دهه 1960 مورد بحث قرار گرفت. موج دیگرِ ادعای تحقق هنر جهانی در دهههای اخیر با فراگیری عصر جهانیشدن آغاز گردید. با این حال همچون دیگر عرصههای فرهنگ این دغدغه وجود دارد که آیا هنر جهانی بهعنوان شکلها و فرمهای ناب که وجه مشترک میان فرهنگها است در حال شکلگیری است یا در پس هژمونی دنیای غرب، الگوهای آفرینش هنر غرب در حال جهانیکردن و مرجع قرار دادن خود هستند. نتیجه این جریان آیا حرکت به سوی همشکلی در آفرینش هنری و حذف تنوعهای هنری نخواهد بود؟
جریان جهانیشدن، آنتیتز بومیگرایی یا جریان مقاومتفرهنگهای بومی در برابر اضمحلال را در درون خود شکل داد. طرح دوباره هنرهای منطقهای مانند هنر آسیایی، هنر عربی، هنر آفریقایی و هنرهای ملی مانند هنر ژاپنی، هنر کوبایی و احیاء استراتژیک آنها از سوی دولتها و حکومتهای منطقهای گونهای مقاومت در برابر جهانیشدن و هضم شدن در الگوهای فراگیر بود. تقویت و احیاء هنر اسلامی نیز در دو دهه اخیر با عناوینی چون هنر جهان اسلام، هنر کشورهای اسلامی، هنر مسلمانان و هنر خاورمیانه در همین جریان تفسیرپذیر است. در مقاله حاضر ضمن پرداختن به گونههای مختلف هنر منطقهایِ اسلام بر تفاوتهای میان این گونهها تأکید خواهد شد؛ با این حال وجه مشترک آنها بهعنوان مقاومت فرهنگی در برابر جهانیسازی هنر مورد تحلیل قرار خواهد گرفت. در این مقاله با تأکید بر رویکرد روششناختی گفتمانی لاکلا و موفه به مفصلبندی، دالّهای مرکزی و دالّهای شناور هنر مدرنِ جهان اسلام پرداخته، و صورتبندی گفتمانی آن ارائه خواهد شد.